عزیزم توکه نیستی ...

ساخت وبلاگ
بیست و هفتم فروردین هزارو چهارصد و دو شروع سال جدید با مرگ دایی رقم خورددایی عزیزو مهربانم چقدر مرگ ناگهانیت تلخ بود.همه رو شوکه کرد.ساعت شش صبح وقتی که ویز ویز موبایلم بیدارم کرد میدونستم خبری که ساعت شش صبح برسه تکان دهنده سدیدم اسم بابا روی گوشیم افتاد.گفتم خدایا خیر باشه.باترس زیادی گوشیمو وصل کردم.بابام خبر سکته ی دایی رو توی بندرعباس بهم داد.تکان خوردم.واقعا تکان دهنده بود.باورم نمیشد.چه وقت رفتن بود.تلخترین و شاید بدترین جای مرگ دایی و خاکسپاریش این بود که بچه های لعنتی و ....نذاشتن جنازه رو بیارن اینجا دفن کنن.همونجا توی غربت خاکسپاری انجام شد و غریب گور شد تا ابددایی جان هیچ وقت مهربانیهات رو فراموش نمیکنم.هیچ وقت هم اونایی که نذاشتن اینجا دفن بشی رو نمیبخشم و حتی به وصیتت هم عمل نکردن.خدا نابودشان کنه هرکی که نذاشت.دایی جان واقعا وقت رفتنت نبود عزیزم توکه نیستی ......
ما را در سایت عزیزم توکه نیستی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bano-100 بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 12:37